** آغــــــــوش سپیـــــــــد **
دوستان عزیزم ، پیشاپیش سال نو آریایی رو تبریک میگم، چیزی آرزو نمی کنم جز رسیدن به آرزوهایی که در دل دارید. یه شعر کوتاه میذارم تا حوصله تون زیاد سر نره تنهایی تنهایی ام که ته دیگ می گیرد **** (زلزله) من زلزله ای هستم **************************** (بی مصرف) نیستم و دلتنگی! **************************** (زندگی) میروم و میمیرم! *************************** (فلسفه) موهایم را طلایی می کنم دیروز روسری ام را باد برد،مادرم لب هایش را گاز گرفت ، غریبه ای آنطرف خیابان چند متلک نشخوار کرد و تو فقط لبخند زدی . امروز روسری ام را شل تر بستم، به خاطر تکرار لبخند تو و نه هیچ چیز دیگری. معصومانه کنار خیابان ،کودکی ات حراج می شود دست هایت در حسرت لمس عروسک سارا،به غریبه ها سلام می کنند آقا گل نمی خرید؟ شب که آرام آرام کوله بارش را پهن می کند، تو هم برمی گردی به آرزوهای نچیده ات هیچ کس نمی داند ، چه کسی کودکی تو را اینقدر ارزان حراج کرده است. ر ژلبم ماسیده روی فنجان های خوشبختی، تو آنطرف میز می خندی و من می رقصم چشمت می افتد به میز کناری ، آب از لب هایت آویزان می شود... زنی تنها ،زنی زیبا، پشت میز کناری رژ لبم سیاه می شود روی فنجان زهرمار. مجنون بلیط خوشبختی میگیرد و بایکی دیگر که اسمش لیلی نیست به سینما میرود ،مجنون چیپس های فلفلی را قورت میدهد بوسه های این دختر غریبه لیلی روی کتاب نظامی خوابش می برد ، مجنون دیر به خانه می آید بوی تند ادکلن زنانه از لبهای مجنون آویزان می شود . لیلی هنوز خواب است ،او خواب می بیند که نظامی به صورت مجنون تف می اندازد.
معده ی قلبم ورم میکند!
که زورم به هیچ جغرافیایی نمی رسد!
هستم و دلتنگی!!
به کار دلت نمی آیم!
نمی روم و میمیرم!
یک جای قضیه می لنگد
زندگی پا ندارد!
دسته ای گندم از دهانت می روید!