** آغــــــــوش سپیـــــــــد **
دیگه هیچی بین ما نیست هیچ بهونه ای نمونده نقطه ی رسیدن ما آخ،چه اشتراک تلخی حالا قلب مرده ی ما
من و تو از هم بریدیم
یه حصار سرد و سنگی
بین دستامون کشیدیم
واسه ی به هم رسیدن
فرصتی نمونده باقی
واسه همدیگه رو دیدن
چندتا باور سوزونده اس
چندتا خواب ناتموم و
چندتا نامه ی نخونده اس
جرأت یکی شدن نیست
ساقه هامون و بریدیم
دیگه نای پا شدن نیست
پر تردید و سؤاله
ما رسیدیم به حقیقت
که جدایی یه زواله
نوشته شده در یکشنبه 86/1/26ساعت
2:50 عصر توسط بهــار چابـوک| نظرات ( ) |