** آغــــــــوش سپیـــــــــد **
اسم من بهاره اما ... اسم من بهاره اما یه روز اردیبهشتی گریه هامو نشنیدن قد کشیدم و زمستون دیدم آدمای دنیا شمردم فصلا رو،اما! اسم من ترکیب چارتا
یه زمستون تو نگامه
چی بگم بهار دروغه
وقتی پاییز هم صدامه
بی شکوفه و غریبم
نفسم پچ پچ برگه
با تگرگ ویخ رفیقم
پا گذاشتم توی دنیا
هیچکسی ازم نپرسید
راضی هستی تو به این جا
حتی اشکامو ندیدن
اونا ژست بودنم رو
تو شناسنامه کشیدن
می رسید به استخونم
بهترین ترانه من
پوسید رو نوک زبونم
مث آدم برفی سردن
قلباشون یه تیکه سنگه
کم اونایی که مردن
چارتا نه فقط دو فصلن
اونا که گرسنه مردن
چار نفر نه صدتا نسلن
حرف شور و بی نمک بود
با وجود این زمستون
اسم من یه جور کلک بود
نوشته شده در شنبه 85/8/13ساعت
1:25 عصر توسط بهــار چابـوک| نظرات ( ) |