** آغــــــــوش سپیـــــــــد **
راز چشمات چیه که می کشی آدمو سمت هر چی که چشات بخواد! می تونم دنیامو با جنس نگات، بنا کنم راز چشمات، چادر شب و کشیده از سرش! این ترانه در تاریخ 13/5/84 متولـد شد! یه پنجـره تا من و تو فاصله ی رسیدنم تو فصـل مات شیشه ها رنگ لبـای عاشقـو از پشت شیشه، چشاتو این ترانه در تاریخ23/9/84 متولد شد! تو نیستی و طعنه زدن، عروسکا به خنده هام! عروسکا جار میزدن، تو هم یه جور عروسکی گفتن و گفتن و حالا، خواب عروسک می بینم خواب می بینم که تاج من کاغذیه مثه دلت خواب می بینم عروسکا، دل منو، هو می کنن! عاقبت عشق تو رو، عروسکا خوب میدونن حقیقت و ازم گرفت این تاج و تور کاغذی این هدیه های رنگارنگ، مال دل بی سرو پات به چه قیمتی دلت به چه قیمتی منو چشمات و می بندی و اسم من از یادت میره! قیمت فروختن قلب منو بهم بگو! بگو دست کی رسید به سیب سرخ آرزو؟ چی نصیبت میشه از نفرت و قهر و دشمنی میخوام تو خورشیدم باشی،تو این شبای بی کسی میخوام تن پنجــره رو، جلا بدی با نفسات بهــارو وردارو بیار، بکـار تو باغچه ی دلـم! تنهاییم و ورق بزن،زیر عبـور خاطره حادثه ها رو تازه کن،با مژده ی اومدنت با تو چیزی کم ندارم،بهشت و من میخوام چیکار؟! *و زخم های من همه از عشق است، عشق ، عشق ، عشق سخن از بانوی دل گرفته ی شعر است، سخن از سلاله ی درخت و آب و آیینه،فصل تولد زنی از جاری ترین روشن های جاوید یه پنجــــــــــره کافیه تا عادت کنم به دیدنت! عطــــر ستــاه ها رو با یه پنجره بو می کشی! از خــــونه ی عروسکــا سایه ی کاج کاغـــــذی تا هر کجـــــا تو میرسی یه پنجـــره واسه ت بسه! با پلک خیس پنجــــــــره آسمــــون و تر میکنـــــی آلبوم رویای صورتی با صدای ساسان سلیم نژاد و آهنگسازی فرشاد چنگیزی، و ترانه ای از خودم به نام سیب قصه از اول آذر ماه به بازار اومد. توی این پست (ترانه سیب قصه همرا با آهنگش رو برای دانلود گذاشتم ) امیدوارم خوشتون بیاد. ( سیب قصه ) بذار فقط تو باشی و من باشم و یه ما شدن تو میتونی تنهای رو از شونه هام خط بزنی رنگین کمون خنده هات آتیش تند اون نگات پاتو بذار تو ماجرا ثانیه رو شماره کن چشماتو وا کن و ببین دل من از تو روشنه رو خوابای سیا سفید نقشای تازه تر بکش! حیاط رویای منو با ردپات نقاشی کن! چتر حضورت و نبند پناه بده خلوتم و
غریبه بودی اما من من از تو پُرتر از دیروز! من و تو روز شب بودیم بگو، تقصیر کی بوده تلاقی، اشتبا بود و یه ترانه به قلب روشن شما ترانه دوستان "اگه میخوای بری سفر" اگه میخوای بری سفر قلبت و جا بذار برام خبر بده به کوچه مون یه رد پا بذار برام اگه میخوای بری سفر تنهایی هات و بم بده! خاطره هام و تازه کن حتی لبات و بم بده برو ،ولی نذار چشات آفتاب این و اون باشه! نذار حریم شونه هات با همه مهربون باشه تو باغچه ی کوچیک دل سیب نگات و چال بکن مث یه چشمه باش برام ریشه هام و زلال بکن من از تو میرسم به من! به هرچی که بی انتهاس دوس دارم آی من و تو هجای سرخ لب ماس اگه میخوای بری سفر قلبت و جا بذار برام نباشی خونه زندونه یه کم هوا بذار برام سند بزن به نام من هم دلت و هم چشاتُ اونوخ نمی تونی یه روز پس بگیری خنده هاتُ می خوام تو خورشیدم باشی ،تو این شبای بی کسی می خوام تن پنجره رو جلا بدی با نفسات بهار و وردار و بیار،بکار تو باغچه ی دلم تنهاییمو ورق بزن زیر عبور خاطره حادثه ها رو تازه کن ،با مژده ی اومدنت تو بوی سیب و گندمی،بذار دلم خطا کنه با تو چیزی کم ندارم ،بهشت و من می خوام چیکار
آدم و درگیــر میکنه؟!
لذت داشتنت و
یکدفه تکثیــر میکنه!
راز چشمات چیه که، زندگی پابه پات میاد؟!
عشق تو قدرتش و میده که ادعا کنم
ادعا کنم که سیب نفسات، سهم منه
کسی این بهشت و از دنیای من نمی کنه!
برق چشمات به تنش نشست و ریخت کرک و پرش!
با تو روشنم اگه زل بزنی بودنم و !
قصه، با راز چشات نمی رسه به آخرش
یه پنجـره، تا یه نفس
پنجـره رو آبی بکش
رو میله های این قفس
یه پنجـره َس تا تن تو
گناه گندم پای من!
چیدنش از خرمن تو!
طرح دوتا بوسـه بکش
بذار جریمه َت بکنن
قدِ خدا بوسـه بکش!
اناری کن رو پنجـره
ترانه هاتو داد بزن
بذار رهاشه حنجره
گـره بزن به نفسـم!
بذار با لمـس بودنت
به آرزوهام برسـم
گفتن مثه اونا شده، نشستن و زل زدنام
مثه ما اولاش خوبی، اما بعدش بی نمکی
یه دختر منتظر و، تو تور و پولک می بینم
تو با یه اسب کاغذی منو بردی به منزلت
دس می ذارن رو دلمو، غصه هام و نو می کنن
فک کنم اونا حق دارن، منو عروسک بدونن!
من به دلم طعنه زدم، با این غرور کاغذی
دیگه عروسک نمیشم، دیگه نمیمیرم برات
بد بودن و بلد شده؟!
کی بهش سپرده که
اینقد با چشمام بد شده؟!
خط زدی از خاطره هات؟!
چی باعث شد که بگی
دیگه نمی میرم برات؟!
از دلم خالی میشی، تا یکی جام و بگیره!
علت این همه دل شکستن و بهم بگو
کی میخواد عادتمون بده به این بگو مگو؟!
که بهشت و پس میدی، مشتری جهنمی؟!
میخوام با برق چشمکات، به داد چشمام برسی
سکوت کوچــه بشکنه، با شعر سرخ خنده هات
به جای عیـدی دلتو، بذار رو طاقچه ی دلم!
ثانیه های عاشقی، موندنیه نمی گذره
بذار نلرزه شونه هام، با تکیه کردن به تنت
تو بوی سیب و گندمی،بذار دلـم خطا کنه!
سر دو راهی بمونه، دوباره اشتبا کنه!
بذار جریمه ام بکنن، واسه یه کم سیب و انار!
حواترین کلمه ی معاصر **** فـــــــــــروغ فرخــزاذ ****
ترانه ای به نام (پنجــــــــره) رو تقدیم دوستانم میکنم که در کتابم برای فروغ نگاشته شده است.
حتی بدون پنجـــــــــره کم نمی یاد شنیدنت!
تو با زلال پنجــــــــــــره تا باغ دل جـو می کشی!
تا فصل خشک رابطـــه! تا لمس تاج کاغـــــــذی!
تو شاعر پنجــــــــره ای که فصل سرما بی کسه!
تو با همون یه پنجــــــره خـــدا رو بـاور میکنـــی!
بذار که سیب قصه رو به هر دوتای ما بدن!
به آرزوهام میرسم وقتی همیشه با منی
بذار شب و خط بزنه برق قشنگ چشمکات
بانوی رنگ و آینه سایه ها رو ستاره کن!
با یه حضور صورتی لیلی قصه با منه
برای دیو قصه مون محدوده ی خطر بکش!
دیوارای خونمون و با رنگ چشمات کاشی کن!
تو خواب هر شب منی به هم نزن عادتم و
تقدیم به اونا که عشق و بیراهه رفتن!!!
ردپای روشن دوستانمو روی ماسه های جغرافیای ترانه به انتظار می شینم
همیشه آشنای تو
تو سهم من نبودی و
تمام من، برای تو
تو از من، خالیه هر روز!
من از تو گرم تابستون!
تو اما سردی ِتن سوز!
نبود امکان همراهی
اگر چه راه پیدا بود
من و تو گرم گمراهی!
که تو فال هم افتادیم!
چی باعث شد، نبینیم و
ندیده دل به هم دادیم؟!
جدایی، بهترین راهه!
دیگه تاول زدن بسه
تو این تقدیر بیراهه!
می خوام با برق چشمکات ،به داد چشمام برسی
سکوت کوچه بشکنه با شعر سبز خنده هات
به جای عیدی دلتو بذار رو طاقچه ی دلم
ثانیه های عاشقی موندنیه نمی گذره
بذار نلرزه شونه هام با تکیه کردن به تنت
سر دو راهی بمونه ،دوباره اشتبا کنه
بذار جریمه ام بکنن واسه یه کم سیب وانار