** آغــــــــوش سپیـــــــــد **
با تو چیزی کم ندارم،بهشت و من می خوام چیکار تو بوی سیب و گندمی،بذار دلم خطا کنه دوستان عزیز علاقمند به ترانه های جدید بهار می توانند برای دیدن آنها علاقه مندان به نثر های معنوی می توانند با کلیک روی آیکون زمزمه ها که در سمت راست همین صفحه است به آنها مراجعه کنند. نظر یادتون نره دیروز روسری ام را باد برد،مادرم لب هایش را گاز گرفت ، غریبه ای آنطرف خیابان چند متلک نشخوار کرد و تو فقط لبخند زدی . امروز روسری ام را شل تر بستم، به خاطر تکرار لبخند تو و نه هیچ چیز دیگری. معصومانه کنار خیابان ،کودکی ات حراج می شود دست هایت در حسرت لمس عروسک سارا،به غریبه ها سلام می کنند آقا گل نمی خرید؟ شب که آرام آرام کوله بارش را پهن می کند، تو هم برمی گردی به آرزوهای نچیده ات هیچ کس نمی داند ، چه کسی کودکی تو را اینقدر ارزان حراج کرده است. تولدتان مبارک،شما که متولد فصل سپید زمانه هستید شما که در یخبندان روزگار ،اولین گریه هایتان را به زندگی هدیه دادید شما عشق را،عاشقانه می فهمید چون قلب های گرمتان از همان آغاز سرما را لمس کرده ومغلوب خود ساخته است امیدوارم سرنوشت شما همانند فصل تولدتان سپید باشد. دی : آغاز عشق بهمن : بلوغ عشق اسفند : پایداری عشق ر ژلبم ماسیده روی فنجان های خوشبختی، تو آنطرف میز می خندی و من می رقصم چشمت می افتد به میز کناری ، آب از لب هایت آویزان می شود... زنی تنها ،زنی زیبا، پشت میز کناری رژ لبم سیاه می شود روی فنجان زهرمار. می خواهم چشمانم آنقدر سیاه شوند که زندگی به حالم گریه کند حالم به هم میخورد از این همه روشنایی محدود و مصنوعی شب از راه میرسد ومن مرگرا از لای ملحفه های چروکیده زندگی در آغوش می کشم. مجنون بلیط خوشبختی میگیرد و بایکی دیگر که اسمش لیلی نیست به سینما میرود ،مجنون چیپس های فلفلی را قورت میدهد بوسه های این دختر غریبه لیلی روی کتاب نظامی خوابش می برد ، مجنون دیر به خانه می آید بوی تند ادکلن زنانه از لبهای مجنون آویزان می شود . لیلی هنوز خواب است ،او خواب می بیند که نظامی به صورت مجنون تف می اندازد. انفرادی چشمانت ، وسیعترین سلول دنیاست و من چقدر دوست دارم انفرادی چشمانت را ، شبی چند اجاره میدهی ؟ می خواهم اشتراک شوم. کدام ترانه را بخوانم برای ابتدای آبی جشمانت من محکوم به دردم ، خدا بهتر می داند کدام ترانه کفر است . خدا هر شب روی دفتر ترانه ام می بارد و من هر شب متولد می شوم ، جشمانت را نشان بده به کبودی استخوان های عاشقم جشم های تو ابتدای خداست و من دوستشان دارم حتی وقتی زیر دستهای زمانه شلاق میخورم این اولین تنفس من در ریه های خورشید است و تو ....و
بذار جریمه ام بکنن،واسه یه کم سیب و انار
سر دو راهی بمونه ،دوباره اشتبا کنه
به صفحه ترانه ها که آیکون آن درسمت راست صفحه است مراجعه کنند
و اگر شخصی قصد استفاده هنری از آنها را دارد می تواند با شماره تماسی
که در قسمت شناسنامه نوشته شده تماس بگیرد.
هیچ وقت تبرئه نشوم
چقدر دوست دارم ،حبس ابد به پرونده ی عاشقی ام بخورد